اخبار

گذری بر دولتخانه صفوی قزوین

با دولتخانه صفوی از زبان سمیه زارعی موینی راهنمای گردشگری بیشتر آشنا شویم:

صبح نوروز در دولتخانه صفوی با صدای طوطی­ های محوطه شروع می­ شود، و بعد صدای جارو کشیدن حیاط نظمیه، ساعتی بعد صدای ساز و دهل مردم را به محوطه دولتخانه می­ کشاند؛ حالا زمان جواب دادن به سوالات بازدیدکننده هاست، از همان سردر عالی قاپو که وارد می ­شوند باید همراه شان شوی برای سفری به زمان صفویان؛ برایشان از شاه طهماسب بگویی و ذوق هنری­ اش، از قزوین و پایتخت بودنش، از دولتخانه و کاخ­ هایش، از خیابان سپه و اولین بودنش، از سردرعالی قاپو و گچ بری­ های زیبایش و همینطور تا دوره شاه عباس صفوی و پایتخت شدن اصفهان راهنمای شان باشی و در نهایت هم گذری در دوره قاجار و پهلوی. بازدیدکنندگان با عبور از حیاط نظمیه با صفحه­ هایی شیشه ­ای روی زمین مواجه می­ شوند که اغلب اوقات برایشان سوال است. و در این فرصت می توانی کمی از اهمیت علم باستان­شناسی برای شان بگویی و در اینجا هم مهم است که بتوانی مجاب شان کنی هر ظرف تاریخی که در محوطه های تاریخی می­ بینند پر از سکه­ ی طلا نبوده است! زیرزمینِ عمارت نظمیه یا بازداشتگاه جایی ست که گاهی همشهریانِ مسن که به آنجا می آیند از تجربه­ ی آمدن به بازداشتگاه برایت می­ گویند، و اغلب با تعریف و تمجید از معماری و ضخامت دیوارها از آنجا خارج می­ شوند.

راهنما بودن در دولتخانه صفوی، تفاوت­ هایی با بناهای دیگر دارد، مهم­ترین آن هم این است که بازدیدکننده­ ها کمی سردرگم هستند، مثلا در حیاط دولتخانه دنبال عمارت عالی قاپو می­ گردند در صورتی که نمی­ دانند از تاریخی پانصد ساله عبور کرده ­اند بدون آنکه سردر عالی قاپو را دیده باشند، یا عمارت نظمیه را، زندان می بینند، گاهی هم آن را کاخ چهلستون می شمارند! و اینجاست که راهنما باید حواسش باشد که با توضیحات درست آنها را از اشتباه در بیاورد.

با آدم های زیادی در زمان کوتاهی مواجه می­ شوی، با زبان و فرهنگ و ظاهر و سن متفاوت، و این تویی که باید بلد باشی که چگونه با آنها برخورد کنی، با سوالاتشان، با رضایت و نارضایتی ­شان؛ از کودکانی که دنبال جمع کردن اطلاعات برای تکلیف نوروزی­شان هستند تا بزرگترهایی که دنبال عمارت نادری و آدرس مهمانخانه قزوین می­ گردند! کودکان ترجیح می­ دهند که از دریچه­ ی شهر فرنگ عکس­ های رنگارنگ را ببینند تا عکس­های سیاه و سفید عکسخانه قزوین، ولی همان نگارخانه­ ها هم برایشان هیجان انگیز است، فضایی بزرگ و بی­ خطر برای شیطنت و دویدن، و گاهی هم قایم شدن از پدر و مادرشان.

در این میان کسانی را می­بینی که کنجکاوند و می­دانند که باید از راهنما توضیح بخواهند، افرادی که با لبخند و سلام وارد می ­شوند و با آرزوی سال خوش خداحافظی می­ کنند، پدر و مادری که به کودک شان طرز رفتار در بناهای تاریخی و موزه را یاد می ­دهند، شهروندانی که به داشتن چنین شهری افتخار می­ کنند، مسافرانی که به مطالعه­ ی قبلی و با لیستی از بناهای تاریخی شهر قزوین سفرشان را شروع کرده ­اند، همه این ها تو را به آینده­ ی فرهنگ و تاریخ کشورت امیدوار می­ کنند.

تمام روزهایی که در دولتخانه صفوی سر می­ شود، تجربه است و یادگرفتن. تجربه­ ی به پایان رساندن یک کار گروهی با همکارانت، تجربه­ ی صحبت کردن با بازدیدکنندگانی با دیدگاه و افکار مختلف، آشنا شدن با همکاران جدید و یادگرفتن از تاریخ و اتفاقات آن.

راهنما بودن یعنی گرمای بخاری برقی، یعنی سرمای آب انبار، یعنی غذا خوردن در ده دقیقه، یعنی صبور بودن در برابر انتقادات و صحبت­های بازدیدکننده­ ها، یعنی شروع یک سال جدید با خانواده­ ای به بزرگی یک کشور و به قدمت یک تاریخ و درنهایت یعنی تمام تلاش برای آشنا کردن افراد با فرهنگ گردشگری.

Tags:

بدون پاسخ به “گذری بر دولتخانه صفوی قزوین

نظری ارسال کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلد های مورد نیاز علامتگذاری شده اند *


*