از شما چه پنهون این اصلا سفری نبود که من میخواستم ؛ چون دفعه قبل که به این منطقه سفر کرده بودم گرمازدگی باعث شده بود خاطره خوبی نداشته باشم و شاید از لحاظ روحی به یک سفر ریلکس و بدون هیچ فشردگی و گشت و گذار نیاز داشتم ولی این سفر کاملا برعکس بود. به هر حال رفتیم الموت.
این سفر به کمک موسسه آموزشی میزبان به رهبری دکتر آچاک از اساتید برجسته آموزشگاه تدارک دیده شده بود.هر کدام از ما دانشجویان دوره هفتم راهنمای فرهنگی بین المللی در این سفر وظیفه ای را بر عهده داشتیم.
قرارمون روز ۱۰ آبان سال ۹۸ ساعت یک ربع به ۴ صبح پارک سوار بود که ساعت ۴ حرکت کنیم.
ساعت ۴صبح که البته ناگفته نمونه که به لطف یکی از دوستان که خواب مونده بود با ۲۰دقیقه تاخیر یعنی ساعت ۴:۲۰ دقیقه از قزوین به سمت الموت شرقی حرکت کردیم.در شروع مسیر جاده الموت بارندگی شدیدی بود رفته رفته تبدیل به تگرگ و نهایتا برف شد.تصور کردیم که شرایط طوری میشه که اصلا از ماشین پیاده نمیشیم بهرحال پاییزه و مخصوصا آبان و بارندگیاش …
پرشور و پرانرژی بودیم.ساعت ۶ صبحونه ای که از قبل توسط ۲تا از دانشجوها تدارک دیده شده بود رو خوردیم.
مقصد اول آبشار گرمارود بود اما بعد از رجایی دشت الموت شرقی معدن نمک را پیش رو داشتیم که به صلاح دید دکتر آچاک بازدید از این معدن نمک را در اولویت قرار دادیم.
یکی از قدیمی ترین معادن موجود در الموت معدن نمک مزرعه میباشد.چشمه های موجود در این منطقه که دارای آب شور میباشند پس از هدایت به حوضچه های حاشیه رودخانه و فرآیند تبخیر آب توسط توسط خورشید موجب ته نشینی بلورهای زیبای نمک در کف حوضچه ها میگردد که پس از استخراج و شستشو جهت عرضه آماده میشود. نمک استخراجی این معدن کاملا اورگانیک بوده و هیچگونه مواد شیمیایی و افزودنی به ان اضافه نمیگردد و قابلیت مصرف خانگی و صنعتی دارند.
معدن نمک طبیعی الموت
مجددا به راه ادامه دادیم.ساعت ۸:۴۵ دقیقه کنار آبشار گرمارود [کلاک پیچ بن] بودیم با صحنه ای فوق العاده زیبا از سرازیر شدن آب خروشان روبرو شدیم. چند دقیقه ای محو تماشای آبشار بودیم عکاسی با انواع دوربین و موبایل آغاز شده بود.
با راهنمایی دکتر آچاک به راه افتادیم و دره را به سمت پایین آبشار رفتیم. با هرقدمی که با مشقت برمیداشتم به سمت پایین به یاد تمام دره ها و فراز و نشیبهای زندگی خود بودم.
سرانجام به پایین آبشار رسیدیم . صدای روح نواز آب و قطرات ریز آب که مثل شبنم بروی صورتمان نشسته بود که هرچه نزدیکتر میشدیم بیشتر و بیشتر میشد. دیگه نگم براتون … :]
با کلی جیغ و سوت و … هیجانمونو به آبشار نشون دادیم کلی عکاسی کردیم و چون برنامه خیلی فشرده بود زود بالا رفتیم و ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه به سمت قلعه الموت به راه افتادیم.
بین راه استراحت کوتاهی داشتیم شاید حدودا ۵ دقیقه. مجددا حرکت کردیم در مسیر قلعه کنار یک پل که به رنگ سبز بود توقف کردیم پیاده شدیم و روی پل رفتیم. یک هیجان دیگه در انتظارمون بود. به شدت توصیه میکنم کسانی که ترس از ارتفاع دارند در کنار این پل توقف نکنند یا به پایین نگاه نکنند. حدس میزنید چی دیدیم ؟ دره؛ بله درست خوندین دره الموت نرسیده به قلعه و روستای گازرخان. عکسشو براتون میذارم ولی در واقعیت ارتفاع خیلی بیشتر و ترسناکتر از ان چیزی بود که در تصویر میبینید ، دره ای که تنها با سایش آب ایجاد شده بود. بیخود نیست که میگن پشتکارتون مثل آب باشه که حتی از سنگ هم عبور میکنه.
پیش بسوی فتح قلعهَ
یک دژ باشکوه در بلندیهای روستای گازرخان ، بر فراز صخره ای به ارتفاع ۲۱۶۳ متر از سطح دریا ، که بلندی این صخره از زمینهای اطراف خود ۲۰۰ متر و گستره دژ ۲۰ هزار متر مربع میباشد . این صخره با قابلیتهایی مثل شیب تند و پرتگاههای عمیق و خطرناک که دارد دسترسی به قلعه را در زمانهای گذشته ناممکن کرده بود که بخشی از استحکامات قلعه در دل این صخره هستند.این قلعه در سال ۲۴۶ قمری در قرن سوم به دست دیلمیان ساخته شده است. دیلمیان حدودا ۲۰۰ سال در قلعه بودند که این تاریخ مصادف با امامت امام زین العابدین بوده است . در آن سالها حسن صباح از دست دولت وقت آن زمان فراری بوده و ۱۰ سال در کل ایران به دنبال مکان مناسب بوده تا حکومت خود را برقرار کند.
در سال ۴۸۳ قمری قرن پنجم حسن صباح به این قلعه میرسد و این قلعه را از دیلمیان خریداری میکند در کتب تاریخ اول نوشته شده به قیمت ۳۰۰۰ دینار و در جای دیگر نوشته شده ۵۰۰۰ دینار خریداری شده است . حسن صباح در آن زمان قلعه را گسترش میدهد.
در حال حاضر مسیر قلعه بصورت پلکانی برای دسترسی آسانتر درآمده است.در بین راه هر چه میرفتیم پله ها باز هم ادامه داشت ،هرچقدر که بالاتر میرفتیم هوا خنکتر و دلچسبتر و افق دید گسترده تر میشد.بالاخره به بالای قلعه رسیدیم ، اطلاعاتی که پیش از آن درباره قلعه مطالعه کرده بودیم با اطلاعاتی که آقای کاظمی راهنمای بومی آنجا به ما داد کاملتر شد. از قسمتهای مختلف دژ بازدید کردیم ، اسطبلها ، آب انبارها ، انبارهای غله و آذوقه ،مسجد قلعه و بخشهای مختلف در طبقات مختلف بازدید شد که با دیدن هر کدام از آنها با توضیحات کامل آقای کاظمی هیجان ما بیشتر میشد.
مسیر پلکانی قلعه
نمای روستای گازرخان از محل دیده بانی قلعه
مسلما این قلعه انقدر بزرگ بود که ۱ ساعته نمیشد کاملا بازدید کرد اما چه کنیم که برنامه مون فشرده بود. برگشتیم پایین ساعت ۲ در رستوران و اقامتگاه بومگردی آقای صفری نهار که از قبل تدارک دیده شده بود میل کردیم و بدون ضیغ وقت به سمت مقصد بعدی به راه افتادیم.مقصد بعدی روستای بسیار بسیار زیبای اندج بود.
صخره های اندج از شهرت بسیار زیادی برخوردار هستند. در مسیر روستا کم کم این صخره های فوق العاده زیبا نمایان میشد و ما حیرت زده از این همه زیبایی ، زیبایی این صخره ها به حدی بود بود که چشم هر بیننده ای را خیره میکرد. فقط عکسشو براتون میذارم بیشتر دربارش توضیح نمیدم چون واقعا وصف ناپذیر بود. حتما سر بزنید.
صخره های منحصر بفرد اندج
غارهای طبیعی اندج
دل کندن از اونجا و زیباییهاش واقعا سخت بود . حداقل یه چندساعتی توی سکوت اونجا باید بشینی و فکر کنی ببینی از کجا اومدی و به کجا میخای بری . ولی چه کنیم که مجبور به ترک اونجا بودیم . کمی جلوتر هم ۲ غار در دل صخره داشتیم که معروف به دولوکان بود. الان بازم عکسشو براتون میذارم.
این ۲ حفره در دل صخره احتمالا در گذشته محل زندگی انسانها بوده که بالا رفتیم و از نزدیک بازدید شد.
خیلی زود به راه افتادیم به سمت مقصد بعدی. این یکیو حدس میزنید کجا باشه . از بین تمام جاهایی که رفتیم جای یکیشون خالیه ، بله درسته دریاچه اُوانِ زیبا.
مسافتی حدودا ۱ ساعته داشتیم از اندج تا دریاچه که احتمالا به تاریکی هوا برمیخوردیم و خوردیم . متاسفانه وقتی رسیدیم دریاچه هوا تاریک شده بود ونتوانستیم کنار دریاچه برویم اما از اطلاعات استاد غافل نشدیم و تمام و کمال دریاچه رو بهمون معرفی کرد.
در زمانهای گذشته کسانی برای محافظت از دریاچه و برداشت بی رویه آب بودند که به آنها آب بان گفته میشد و ظاهرا نام کنونی این دریاچه از همین اسم گرفته شده به مرور تغییر یافته و اکنون اوان گفته میشود.آب این دریاچه توسط آب باران و چشمه هایی در زیر آن میجوشد تامین میشود.دریاچه نیلگون و بکر اوان هشتاد و نهمین اثر طبیعی ثبت شده استان است.
در نهایت ساعت ۹:۳۰ شب به قزوین و جایی که صبح از اونجا حرکت کرده بودیم برگشتیم . ۱ روزه و فشرده رفتیم الموت با کلی گشت و گذار ، ناگفته نمونه خداییش الموت خیلی قشنگ بود و با اینکه قبلا هم رفته بودم ولی اصلا فکرشو نمیکردم ،و الان خیلی راضیم ،کلا به سفر نباید نه گفت چون بالاخره هرجا زیبایی خودشو داره و تجربه جدید برامون میسازه مخصوصا به الموت اصلاااا نباید نه گفت.
نویسنده: مریم بابایی خمسه پور
بدون پاسخ به “تور آموزشی بازدید از مسیرهای گردشگری الموت شرقی”